هر یک از زنانی که زمانی بی تفاوت از کنارشان گذشته ای،
تمام دنیای مردی بوده اند:
همین زن که از اتوبوس پیاده شد با چشمهای معمولی
و کیفی معمولی تر
و تو معصومش پنداشتی،
روزی، جایی کسی را آتش زده با همان ساقهای معمولی
و انگشتهای کشیده.
شک ندارم مردی هست که هنوز در جایی از جهان منتظر است آن زن، خوشبختی را در همان کیف چرم معمولی به خانه اش ببرد.
"چارلز بوکوفسکی"