کاش هرچی می‌نوشتم، شخصیت‌هاش از توی چشم‌های بزرگش لبخند میزدن!

۵ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

ساحــره‌های بهشــت!


"زنان" بنا به ذاتشون؛ دارای شخصیتِ حساس و سخت گیری هستن.

 آنان به ندرت شریک زندگی، یک دوست مرد، همسر و بطور کلی با کسی که دارای رابطه هستن را در صورت جدایی جایگزین میکنن. 

چون برای خودشان ارزش قایلن و دارای شخصیت و پرنسیپ ویژه و بالایی هستن، به عزای انتخاب و وجودشون تا مدتی می‌نشینن.

آنان وفادارن؛ چون اصالت دارن، وقتی ترک می‌شوند تا مدتی مبهوتن و برای حریم‌شان دیوار و حصار غیر قابل نفوذ درست میکنن. 

بطورِ کلی اینان زنانی هستن که؛ 

دارای اعتماد به نفس هستند، جذابیت دارند، بنا به تجربه‌های‌شان خواستارانِ بسیاری دارند، سنگین و غیرقابل نفوذ هستند، معمولا صورتِ زیبا و قلبِ بزرگی دارند، چون به خودشان مطمئن هستند کمتر حسودی میکنن؛ 

مخصوصا به فامیل و "بچه‌های مورد علاقه" اطرافِ طرف رابطه خود. 

اما نقطه مقابل اینان؛ اشخاصی فاقد اعتماد بنفس و جذابیت هستن، معمولا در زندگی عادی و روزمره‌شان جدی گرفته نمیشوند. کمتر مورد توجه جنس مخالف بوده‌اند. تنوع طلبی در دنیای مجازی میتواند از "عوارض واقعیت‌ها"ی دنیای واقعی اینان باشد. به جدی گرفته شدن ناخودآگاه عادت ندارن. الماسِ درونشان میتواند مال همه باشد. 


پ.ن: این نوشته صرفاً براساسِ تجارب شخصی نگاشته شده و هیچ‌گونه مبنای روانشناختیِ پزشکی و تخصصی ندارد. 

پ.ن 2: انسان‌ها برای انتخابِ روشِ زندگیِ خود مختارن و هیچ کس نمی‌تواند، برای کسی دیگر تعیین تکلیف کند. درخت بهشتی

۱ نظر
Ejaz

یـک زن!

                      *درباره‌ای خانـــــــــــــــم میــم*

(مقدمه) 

[نگاهی به زنانِ ویژه] 


خانم "میم" در واقع یک شخصِ حقیقی با نام و نشانِ ثابت و شناخته شده نیست! او یک اسمِ مستعار (که بنده ساختم) است از یک "زنِ خاص" که شبیهِ آن در اجتماع و جامعه وجود دارند. 

او یکی در میان آن جمع است که می‌شود از وی به‌عنوان معیار و نمونه نام برد. میم روحِ زنی است که بیشترِ مردها در طلبش هستند! 

مردها،حتا زنان و آدمیان در جایگاههای مختلف هم به‌صورتِ ناخودآگاه به همچین انسانی تمایل دارند. زیرا ما به اشخاص بر اساس رفتار و شخصیت‌شان علاقه‌مند میشویم و دست هیچکدام‌مان هم نیست. 


1. [نگاهِ کلی] 


انسان‌های موجود در جامعه، یکی از بارزترین نیازها و نشانه‌های زندگی اجتماعیِ هوشمندشان، داشتن دوست و رفیق است و همانطور که مشخص است رفاقت و دوستی به شیوه‌های گوناگون وجود دارد. مانند؛ دوستی میان دو زن، میان دو مرد، میان مرد و زن. دوستی و احترام در خانوادها. در این میان اما رابطه‌ای عاشقانه‌ بین مرد و زن یکی از پیچیده، جالب، مهم و جذاب‌ترین موردِ دوستی است که عموما "عشق" نامیده میشود، که در اشکال گوناگون وجود دارد. شاید عاملِ اصلی بسیاری از کنش‌ها در مکان‌های حقیقی و مجازی همین موردِ رابطه باشد. 


2. [نگاهِ جزیی] 


خب اشخاصی (از زنان) هم هستند که در این رابطه‌ها می‌شود "ملکه"  نام نهادشان. آنان در کلِ این روابط افرادی موفق هستند. زیرا شخصیت و امتیاز‌های ویژه‌ای دارند، و همین امتیازها سبب محبوبیت آنان در کُلِ این روابط شده است. در هر گروهی از اجتماع همواره بینِ مردان و زنان بسیار "تکریم" می‌شوند، عزتِ ویژه‌ای دارند. همه دوست دارند با او باشند. مردان عاشقشان هستند.


3. [نگاهِ خاص] 

خانم "میم" یکی از آنها است، در واقع خانم میم جزوء باهوش‌ترین‌شان است، اما مسئله‌ی که خانم میم را بازهم ویژه‌تر می‌کند "زیبایی" اوست. زیباییِ که بیشتر از ساده‌گی میاد تا لزوما شبیهِ مانکن و مُدل بودن. 

به این شکل که خانم میم صورتی زیبا و ساده دارد. منظور از "ساده" بودن: نداشتن آرایش غلیظ، لباس‌های فاخر و گران‌قیمت، نداشتنِ ادا، اطوار و عشوه که بیشتر شخص را از زیبایی و متانت می‌اندازد، است. صورت خانم میم زیبا، ساده، باطراوت، لطیف، مهربان، بانمک و خاص است. بعید است که لحظه‌ای پیشِ او بنشینیم، حرف بزنیم، نگاه و گوش کنیم اما از او متاثر نشویم و  از فکر او بیرون برویم، زان پس او با ما خواهد بود. اگر مرد باشیم و به متاهل شدن نیاندیشیده‌ام اما بعد از آن (که لحظه‌ای با خانم میم باشیم) حتما او گزینه‌مان خواهد بود. حتا اورا میتوان ساحره نامید.

او لباسی خوش دوخت میپوشد با طرح‌های ساده، فلسفی و جذاب، و چنان می‌شود که؛ انگار داوینچی زیبایی را از او می‌کشید. فن‌گوگِ هلندی رنج را از دریای چشم او نقاشی میکرد. داستایفسکی انسان را از وسعت شخصیت او می‌فهمید. و زیبایِ "مسکو" که همه را دیوانه و ابله می‌کرد، حتا ابله‌ی ابله در رمانِ "ابله" را نیز ابله‌تر می‌کرد، از صورت او اقتباس کرده بود. 

این‌ها همه‌ی از ساده‌گی او سرچشمه میگیرند. همانطور که گفته‌اند؛" ساده زیباست". 



خانم میم اهلِ کتاب و مطالعه است، او بیشتر رمان‌های مطرح را خوانده است، اما یک نویسنده محبوب در این زمینه دارد. او بیشتر کتاب‌های مطرح عمومی و پایه‌ای فلسفه را خوانده است، جامعه‌شناسی، روانشناسی، هنر، ادبیات، شعر، سینما را نیز همینطور و در بیشترشان نویسنده محبوب خود را دارد. کتاب‌های مورد علاقه‌اش را برای من با آب و تاب تعریف می‌کند. اما او این‌ها را در هر جمع و مکان برای خودنمایی نمی‌گوید، از اطلاعاتش صرفا در جای مربوطش استفاده می‌کند. 

خانم میم عزیز جهانبینی‌ خاصش را دارد و در آن هیچ کس صرف باور، نژاد، ملیت و رنگش تحقیر نمیشود و برای دیگری صرف این موارد امتیازی قائل نمیشود. 

شعور اجتماعی‌ِ بالای دارد، حقوق همه‌ی کسان (حتا تمام جانداران) را در نظر می‌گیرد. 

او از شبکه‌های اجتماعی متاثر نیست، تکیه کلامش را از آنجا نمی‌گیرد. او به پشتوانه‌ای دانسته‌هایش ( حتی اگر نوزده ساله نیز باشد) تکلم میکند! بامزه است، جوک‌هایش را قشنگ تعریف میکند. مهربان است، بشکلی که بعدِ مصاحبت با وی ناراحتی‌ها و رنج‌ها خودشان خجالت می‌کشن سراغ آدم بیاین. شوخ و شنگ نیز میشود. زمانی که افسرده‌ای، غمگین و پکری در قشنگ‌ترین شکل ممکن موهایت را نوازش می‌کند. با صدایی خاص دلداری می‌دهد، قدرتِ و طراوتِ صدایش ناملایمات را می‌روبد و جسم وجان و روح را صیقل می‌دهد. 


اگر دستِ خانم میم را بگیری و ساعتی کنار ساحل قدم بزنی، عطرِ زنانگی‌اش را چنان حس میکنی که مردانگی‌ات با آن صدای بم، سینه ستبر، ته‌ریش معطر به بوی پوست و عطر، قد دراز، کفش چرمی، فندک و سیگارِ ته‌ی جیب، کیف پول دکمه دار چرمی‌ و لبخند سنگین‌ات در مقابلش به چشم نمی‌آیند، دیده نمی‌شوند. 

این متانت و زنانگی‌ای خاص وی است. 


..دیگر حرفی ندارم.. 


پانویس: هر انسانی چه زن و چه مرد، با هر گونه شخصیت و سبک زندگی محترم، ارزنده و شایسته‌ای احترام هستند، مگر در مواردی که باعث اذیت، آزار و دست درازی به حقوق دیگری بشوند. 

پانویس2: این بنده خاکی (نگارنده متن، صاحب صفحه) از کمترین انسانها هستم و ادعای هیچ گونه ویژگی خاصی برای شخص خود ندارم. 

پانویس3: اگر شخص، قوم، ملت و جنسیتی احساس کرد که با نگارش متن فوق، بی‌حرمتی و یا توهین متوجه آنها شده است، بدانند که از روی عمد نبوده و کاملا اتفاقی بوده است. در اینصورت؛ لطفا مسئله مورد نظر خویش را با استدلال بیان نمایند و در صورت صحت ادعای آنان، متن ویرایش و یا حذف میگردد. 



مادر ویژه

۱ نظر
Ejaz

هیجانِ زندگـــی

برای هیجان و سرگرمی باید سریال دید، برای جزئی دیدن باید "فیلم" دید و "رمان" خوند، و برای هردو، باید؛ واسه دوست دختر/زن/پارتنر خود شعر خوند و موهاش رو بافت. 

۰ نظر
Ejaz

ما و انسان‌ها

میدونین، متاسفانه شرایط به گونه‌ایی است که دیگه وقتی دلت هم بلرزه چیزی نمی‌تونی بگی!از کسی واقعا خوشت هم بیاد بازهم مجبوری سکوت کنی! 

زیرا اینقد دروغ گفتیم، اینقد خیانت کردیم، اینقد رو راست نبودیم، اینقد دنبال سوءاستفاده بودیم، اینقد فریب دادیم که دیگه آدم روش نمیشه از چیز و کسی که واقعا خوشش اومده مستقیم اسم ببره! به خودش بگه! 

لازم نیست همه‌ی علاقه‌ها و دوست‌داشتن‌ها شبیهِ لیلی و مجنون، شیرین و فرهاد حماسی و اغراق‌آمیز باشن. 

کافیه حس کنی به چشمت زیباست. از اخلاق، منش و روشش خوشت میاد. مثلا حست بهت بگه که میتونی باهاش پلی‌استیشن بازی کنی و لذت ببری! باهاش رمان و شعر بخونی و باهم راجع بهشون بحث کنی، باهم فیلم ببینی و آهنگ گوش بکنی، بری ساحل قدم بزنی و کلی از این دست مسائل کوچک و شیرین زندگی! اینا نوشته‌ها احساسی نیست‌.. جزوِ مسایل مبرهن و روشن و طبیعی زندگی. حق طبیعی همه انسانها است! بالخصوص پارتنر و شریک زندگی داشتن. همه‌ی انسان‌های سالم دوست دارن همچین شیوه زندگی رو داشته باشن! 

۱ نظر
Ejaz

او می‌آیـد؟

این ساعت‌های کوتاهِ شبانه روزی واسه خواب کفایت نمی‌کنه، برای زدودن خستگی "باید یه عمر خوابید"! این یه ژست و چیزی شبیه‌اش نیست که واسه پر کردن و یا لزومن هدفِ دیگه‌ای اون رو جای می‌نویسیم. نه! مگه همه‌ای ما مدعی خستگی، بی‌هدفی و افسردگی نیستیم؟ ها؟! خُب من بسیاری راه‌ها رو برای زدودنِ این کژی‌ها (با توان خود) امتحان کردم، اِفاقه نکرد دیگه. اینه که میگم برای فرار از همه‌ای این‌ها باید "یه عُمر خوابید" و بیدار نشد. 

البته چندتا تبصره هست برای ماس‌مالی کردن و فرار از این واقعیتِ آزموده شده (که اون رو هم از سرِ خوشی و یا در جایگاهِ یه مسئله معمولی عنوان نمیکنم)؛ اون این است که یکی پیدا بشه تکمیلت کنه و کاری کنه که دیگه هیچی واست اهمیت داشته نباشه! یعنی حتـی مسایل مهم، حیاتی و اصل بشن حاشیه و درجه دو و سه. حتی اون، کارِ خاصی هم انجام نده، اینطوری که؛ وجود خودش، روحش، نفسش، عطرش، تن‌ش و کلهم‌اش جوری باشه که دیگر به هیچ چیز اهمیت ندی! 

اینطور می‌شه به بیداری فکر کرد و بیدار موند. 

۰ نظر
Ejaz