دوروز پیش خبر ازدواج‌ش رو شنیدم، در لحظه به خاطر خاطره‌های که داشتیم کمی ذهنم متلاطم شد، اما میدانستم که هیچ وقت قرار نبود بعد از من همه‌ش مجرد بمونه! بعد از دو نامزد عوض کردن بلاخره با سومیش ازدواج کرد، شاید خبرش قطعی نبود اما واقعا میدونم ازدواج کرد، روزی هیچ وقت فکر نمیکردم این تنی که در آغوش من است رو در آغوش کسی ببینم. هرچند آشنایی ما عاشقانه نبود، هرچند در طول باهم بودن من تمرین عاشقانه ماندن میکردم اما همش به خودم میگفتم چرا اینطوری شد؟ چرا اینجا و این!؟ گریه و خنده همش باهم بود.

ولی بلاخره تموم شده بود و روزی گفتم ترکش میکنم اما بعدش ترسیدم و گفتم نه، اما دیری نپایید که رفت، موندمون دیگر مثل سابق نبود و رفت، با رفتن ش ناراحت نشده بودم و یادم است برای اولین بار دیدم از شصت کیلو گذشتم، من لاغر همیشه مضطرب از ته ی دل باری بر دوشم برداشته دیدم، اما با وجود تمام این مسایل ما سالها دوست هم بودیم و با عاشقانه‌ها و خاطره‌های بسیار! ولی هرچی بود تموم شده بود، دوسال در سکوت از هم میگذروندیم و الان در سکوت شنیدم که ازدواج کرده، هیچ وقت از کسی و از هیچ آشنای مشترکی نپرسیدم که خوب است؟ مجرد است یا متاهل شده؟ ولی بازهم خاطره هاش بود.

این بار برایش از شماره ی که برای آخرین بار ازش داشتم یک پیام تبریک فرستادم و گفتم از ته ی دل براش آرزوی خوشبختی میکنم، نمیدونم که پیام بهش رسیده یا اصلا اون شماره رو داره یا نه، هیچ وقت رنگ نزده بودم! شاید هم اصلا پیام بهش نرسیده. اما امیدوارم خوشبخت باشد، ولی کاش همینجا مونده بود در شهر و منطقه خودش، ولی رفت، رفت کمی دورتر، میدونم از اینجا و آدم‌هاش هیچ وقت خوبی و خوشی ندیده، تنها خوشی و دل خوشی اش برای سالها من بودم که وقتی از من گذشت میدونستم دیگه واقعا از همه چیز بریده! جالب اینجاست این وبلاگ اعتراف گاه من است و مقابل کشیشی بنام همه نشستم و اعتراف میکنم اما این آدرس وبلاگ رو هرگز بهش ندادم چون از دهها مورد خاطرات عاشقانه چندتایی رو اینجا کاشتم و نمیخواستم بداند و بفهمد! من نیز هرگز از گذشته اش نپرسیدم.

 

خوشبخت  باشی حمی جان، یه روزی اگه عمری بود با زنم که نمیدانم کیست و کجاست به دیدنت در شهرت میآیم و عمیقا بخاطر اینکه تو من رو ترک کردی ازت معذرت میخوام، نه طعنه نمیزنم، چون من هم باعث شدم و هم بهش نقشه دادم که چطور برود و این اعتراف من است اعتراف به نالایق بودنم! من خودم کسانی رو عمدا ترک میکنم که واقعا دوستشان دارم و به بقیه نقشه میدهم. 

متاسفم.