درحال گذارن یک دورهی دگردیسی روحی و تا حدی جسمی هم هستم، باوجود اصالت وجودی مثبت این کنش؛ اتفاقاتِ گریزناپذیر گاها باعث میشوند قطعههای منفیی نیز بدنه این دوره را دستخوش تغییراتی به نفع خود کنند.
الان قصد ندارم از خود دگردیسی بنویسم و ماهیت اصلی آن را قصد توضیح دادن ندارم، صرفا ازین اتفاقات مقطعی در قطعههای لحظات زندگی عصبانیام! نه آنکه انتظار نداشتم، بلکه میگم حداقل دراین دورهی خاص حداقل درین مورد خاص پیش نمیاومدن، مثلا؛
میخواهی به معنویات رجوع کنی و باور کنی که اصل زندگی هستن و مادیات بالکل از لحاظ فیزیکی حتا بهشون وابستهن و درین حیطه درحال گذر هستی که مشکلات عاطفی برات پیش میآیند. چون ذهنیات شخصیت نیز طبیعی نیست و نگاهت با محوطهات فرق دارد خب این مسایل باعث میشوند نتوانی از پس مشکلات آنطور که باید بربیایی. خب، حالا بخواهم تصمیم بگیرم می بینم میانبر است و اصلا با اخلاقیات لعنتی من همخوانی ندارد و خطا محسوب میشود. هرچند جامعه و اجتماع کاملا میتوانند به نفع من کنار بکشند اما معیارهای انسانی گلوم رو میفشارن!
گاهی احساس میکنم سعی ام فقط توجیه کردن خودم و چشم بسته ادامه دادن است، فقط امیدوارم یه جای این گره لعنتی کور نشود.
ولی یک امید واهی از قدیم با من بوده، الان دوره قوتش محسوب میشود و دگردیسی امیدوارم اتفاق بیفتد و من با لباس سبز جدید مثبت به بازار زندگی با شمایل متفاوت روانه شوم.
سلام،
این واژه اصلش دگردیسی است که همان تغییر معنا میدهد، درواقع دوره ای که حشرات در تخم میگذرانم و تغییراتی که آنها رو سپس به یک موجود زنده کامل تبدیل میکند، این دوره از لحاظ واژگانی و لغوی همان دگر دیسی است که من نادان دگرگیسی نوشتم.
ممنون از یک شخص عبوری که محرمانه محترمانه سوال پرسید. نگفت تو اشتباه نوشتی، گفت دگردیسی است یا دگرگیسی که من نه شنیدم و نه دیدم!
خب عزیز جانم همان دگر دیسی است.
من بیشتر از فیلم «عامه پسند» کوئنتین تارانتینو و ساموئل ال جکسون لعنتی متاثر بود که یه زیرنویس نویس نعلتی نوشته بود دگرگیسی، جایی و زمانی که ساموئل ال جکسون به اون دو دزد ک.. خل رستوران هشدار میدهد که اگه الان در یک دوره دگردیسی نبودم وضع خیلی فرق میکرد و اینکه «ازین تفنگا جلوم زیاد گرفتن».!
حالا مهم نیست من پسِ این حرفای جکسون گریه کردم و خواستم اون لحظه اونجا در اون تیراندازی و اون صحنه واقعی که تارانتینو خلق کرده حضور داشتم، اما مهم است که زیرنویس نویس دریا غلط املای نوشته بود دگرگیسی و این واژه مهم لعنتی را در ذهن ناهشیارم حک کرد.