عنوانی که برایش آماده شده بود، بخاطر ظلمی که برای بار صدهزارم بر ما رفت، برداشته شد. به قول عطاء شاد مرحوم:

«تو بِکَن قَهـر  ،   ءُ منان مِهـــر به‌بیت!  چُوْش نه‌بیــت.» 


دست‌نویس کردم و ازش عکس گرفتم، شعری ساده و زیباست از "غ، حسین. شوهاز»  که استاد "عارف بلوچ" چه قشنگ می‌خواندش. 

البته این شعر برای کسی که  «بلوچی» بلد نیست طبیعتا مفهومی ندارد!

 دوست داشتین می‌تونین برای یادگاری بردارین،  این روزها فردایش هیچ برای هیچ کَس معلوم و مشخص نیست! شاید یکی‌مون هرگز بعدا نباشیم، حداقل یه چیزی ازهم داشته باشیم. چه فلسفه‌ی مسخره‌ای داره این دنیا، چه خسته است از آدم، خودش نیز بریده از این همه تناقض و منت کشیدن :)) میگه می‌خواهین زودتر برین، منم می خواهم استراحت کنم، یا برم پی‌ای زندگی‌ام، اینقد هم به من فحش ندین و همه تقصیرها را به گردن من نندازین!  :))  

*در آخر از خط‌اَم واقعا عذر می‌خوام، سعی می‌کنم دفعات بعدی بهترش کنم :) 

غلام حسین شوهاز